عاشقانه هایی از حضور در خانه ی پدریصدای شعر «خانه پدری» حمیدرضا برقعی در سراسر فضای اطراف حرم می پیچد؛ شاعر می گوید: «السلام علیک یا ساقی/من علیک السلام می خواهم» به گلدسته های حرم نگاه می کنم و دستم را روی سینه می گذارم و سلام می دهم، - ما دورتر از این را هم به جان می خریم پارکینگ بزرگی در اطراف حرم راه انداخته اند که پر از اتوبوس است. دسته ای جوان و نوجوان از اتوبوسی پیاده می شوند. می روم سمتشان و با اولین گروهی که به سمت حرم راه می افتند همراه می شوم. از یکیشان می پرسم: از کجا عازمید؟ می گوید: از نجف آباد اصفهان. می گویم: هوا خیلی گرم است. با این وجود چه چیزی شما را در این هوای گرم به اینجا کشانده؟ می گوید: راستش چند وقتیست رسانه ها بدنبال این هستند که نشان دهند جوانان انقلابی در جامعه کم شدند و اعتقادات مردم کم شده است و مردم از دین زده شده اند و کسی پی اینطور کارها نمی رود. من امروز با رفقایم آمده ام تا ثابت کنیم اینطور نیست و ما پای این انقلاب هستیم. بعد ادامه می دهد: این مسافت که چیزی نیست؛ ما دورتر از این را هم به جان می خریم. و در ادامه در مورد امام می گوید: یکی از ویژگی های امام، ساده زیستی ایشان بود. ایشان با همه مردم رابطه داشته و متواضع بودند و شبیه کسانی نبودند که بخاطر ثروت یا مقامی که دارند رابطه نداشته باشند و خودشان را بگیرند. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |