آنچه بر کاتب ایرانی واقعه کربلا گذشتاسلم دیلمی، دیگر برده ای دربند نبود، بلکه او با گوشه نظر اربابش تبدیل به کاتبی شده بود که قلم را از بند رسـته و امروز رجز «أمیری حسـین و نعم الأمیرش« پس از گذشته سال ها از بند قلم بر زبان منادیان عشق روانه شده است. - خبرگزاری فارس-رشت، فاطمه احمدی؛ نامش اسلم و در بیشتر مآخذ او را غلام نامیده اند، نام پدرش عمرو و از نژاد ترکان دیلم نزدیک قزوین بود، اسـلم همان غلام ترک و ناشـناخته ای ست که دریافت به کدامین مشـعل فروزان هدایت رو کند و از چه چشـمه سـار آسـمانی آب بنوشـد، او با بصـیرت و آگاهی خود را به سـرور جوانان بهشت حسـین(ع) سپرد و برای همیشه با کسب بالاترین نشان افتخار که دستیابی به آن آرزوی همه خدا پرستان است، به رستگاری رسید. ورق اول/غلامی از بند رسته کاتبی مفتخر امام حسین(ع) که متوجه فهم و درایت اسلم شده بود او را در سال 50 هجری خریداری کرد، این روز روزی سرورانگیز و شادی آفرین برای اسلم بود و آن روز اسلم درحالی که قلبش مملو از شادی بود، با تواضع در مقابل مولایش امام حسین(ع) ایستاد و گفت: من و غلامی ایرانی و ترک زبـان از دیار دیلمیان هستم و زبان عرب و خطاطی را به خوبی می دانم، ان شـاءالله مرا مطیع دسـتورات خود خواهی یـافت، سیدالشهدا نگاهی از سر مهر به وی انداخت و گفت: من تو را کاتب خود قرار می دهم. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |