نذری از جنس زدودن غبار کفش زوار به نیت ظهورخبرگزاری فارس-همدان، سولماز عنایتی: خدا روزی رسونه ، این را وقتی در خیابان شلوغ پلوغ کنار یک عالمه رهگذر معمولی که به وقت ساعت کوک شده هشت مقصد برگزیده اند و از بین هم با افق دید مشترک گذر می کنند و سرشان به سوی آسمان است فهمیدم. خیلی با زمین و زمینیان کار ندارند، فوق فوقش شانه ای با سَر به هوا ایستاده به شانه دیگری می خورد یا پایی، پای عابر دیگر را صید می کند گویی بازار گذر و پیمودن و رسیدن به پرتو خورشید داغ داغ است. آنقدری داغ که هُرم گرمای حضور از این به آن می رسد و ولوله ای در حال عبور است اما میان غوغای آسمان و دل های آسمانی، کنجی روی زمین بغل به بغل گَرد پای عابران بساطی پهن و صوتی دل حیران می کند و این روزی ای است که می گویم. بساطی سایه به سایه کیوسکی سفیدپوش با چند کفش کهنهِ زهوار دررفته و زخمی، مشتی اَبر و زیرانداز کارتنی، کاغذی تا خورده و ضبط صوتی جمع و جور پهن شده و دستی با آستین های قهوه ای تند و تیز رفو می کند و گَرد پای عابران را می گیرد و بابت هر کفش گُل از گُلش می شکفد. خیابان است و گذر شلوغ و صبح علی الطلوع و غزل رأفت که با دست های ظریف زنانه سروده می شود و شاه بیت اش زدودن گَرد راه از پای زوار است؛ آری اینجا بساطی دیوار به دیوار بست شیخ طبرسی و ورودی خواهران و برادرانِ حریم قدسی ولو شده و سفره ای نذر. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |