ر. اعتمادی؛ مرگ نویسنده و رهایی از قضاوت دیگران / ماندگاری با کاشت تخم سخنمرگ رحم آور است و آدم روز نبود یاران یا حتی آن دیگران به سان ابرهای همه عالم می بارد و امان از گام های بر زمین که خبر از میوه های سر به گردون سای نمی دهد اینک خفته در تابوت پست خاک نمی دهد و رازهای خویش را تا پیش از خفتن در آغوشش گشوده نمی دارد. - مرگ رحم آور است و آدم روز نبود یاران یا حتی آن دیگران به سان ابرهای همه عالم می بارد و امان از گام های بر زمین که خبر از میوه های سر به گردون سای نمی دهد اینک خفته در تابوت پست خاک نمی دهد و رازهای خویش را تا پیش از خفتن در آغوشش گشوده نمی دارد. احسان اقبال سعید ر. اعتمادی روزنامه نگار و نویسنده دیگر در میان ما زندگان نیست. دفتر اینجایی و کنونی اش به برگ آخر رسید و دیگر جز خوانش خطوط و ورق زدن دفتر از سوی دیگران مغموم یا مدعی چیزی برجای نخواهد ماند. آقای رجبعلی اعتمادی یا همان ر. اعتمادی و نزد کسانی مهدی اعتمادی سال ها قلم زد و آن گونه که خواست نوشت و 17 سال خانه نشین شد و اجازه ندشات بنویسد یا اگر بنویسد منتشر شکند اما او بی اعتنا به تخفیف و تردیدها راه را آن گونه برگزید که دلش خواست و نگذاشت هلهله گر فخر و ابتهاجی باشد که دیگران با استیلای کلامی و ذهنی برایش ببار می آورند. کسانی نوشته هایش را عامه پسند خواندند و خواستند تخفیف اش دهند، این سیاق را چنان دون نمودند که برای خواندن برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |