هرچه بالا رفت پایین آمد، اِلا پرچمت!گریه می کنم به حال خودم که چطور غصه ی محرم امسال چنبره زده بود توی دلم، نگاه می کنم و به خودم و می گویم؛ تو کوچک تر از آنی که فکر کنی این علم و بیرق ممکن است روزی زمین بخورد. - به گزارش سایت قطره و به نقل ازخبرگزاری فارس از بجنورد، مهدیه یزدانی، خواب مانده ام، عیبی ندارد می توانم تا مقصدم با آژانس بروم هنوز آن قدر دیر نشده. در سرم احساس سنگینی می کنم، با خانواده راه می افتیم محل اصلی مراسم. چهارراه سلام، ترافیک به شدت سنگین است و همه عرض خیابان پر از ماشین و آدم است. چه کسی ما را به جان هم انداخت! این صحنه ها تا چند ماه قبل برایمان وحشت آور بود. ما که باهم مشکلی نداشتیم، داشتیم زندگی مان را می کردیم، توی خانواده و جامعه همه جور پوششی بود؛ اما حیا را فراموش نکرده بودند، دختران و پسرانمان حریم حالی شان می شد. جوری ترس انداختند به جانمان که نه می توانستیم فرار کنیم به کوچه های خلوت نه بزنیم به دل جمعیت، فرقی هم نمی کرد چه پوششی داشتیم همین که میل گرد دستمان نباشد و شعار ندهیم برای آنها معیار دشمن بودن بود. حتی آن شب اول وقتی با همسرم توی خیابان راه می رفتیم 10 نفر از کنارمان رد شدند و به التماس گفتند تو رو خدا با خانمت آن سمتی نرو. همه کار کردند که به اهل بیت ناسزا بگوید همه می دانند خراسان شمالی اساساً استان آرام و ولایت پذیری است، همیشه در رشادت ها و حماس برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |