وقتی اخراجی هیات با پادرمیانی حضرت عباس بازگشتخبرگزاری فارس_ نیشابور_ فاطمه قاسمی؛ عصر عاشورای سال گذشته بعد از تمام شدن تعزیه، منزل پدرم رفتم. تا نشستم پدرم گفت: سید احمد تو رو خدا میشه دیگه شمر نباشی؟ پرسیدم: چرا آقاجان؟ گفت: همون لحظه که خنجر کشیدی تا عبدالله بن حسن رو شهید کنی، خون ها که به آسمون پاشید یه پیرمردی که تو تعزیه کنارم نشسته بود از ته دلش فریاد زد: الهی نَهالت خُشک بِشِه شمر، به هم پدر لعنت! ناراحت شدم و به پیرمرد گفتم درست صحبت کن، اونی که شمر می خونه پسر منه! پسرم تو شمر می خونی، میشی شمر تعزیه! این وسط من چه گناهی دارم جلوی روم فحشم میدن؟ تو رو خدا دیگه شمر نباش! هر جایی، میرم با انگشت، اشاره می کنند و میگن این بابای شِمره، بابای سید احمد شمر! شمر را لعنت کنید نه شوهرم را همسرم سید احمد، عکسی از تعزیه را نشانم می دهد و می گوید: مردم با دیدن نمایش تعزیه چنان بازیگر نقش شمر را لعن و نفرین می کنند که انگار به خود شمر لعنت می فرستند. آن لحظه دلم می خواهد با صدای بلند فریاد بکشم اینکه شمر واقعی نیست ، شوهرم سید احمد است. شمر را لعنت کنید نه شوهرم را. هر سال، تعزیه روز عاشورا صحنه ای که شمر با سکینه روبرو می شود از ته دل گریه می کنم و مثل بقیه از شمر متنفر می شوم وقتی شمر ظرف آب را از دست سکینه پرت می کند و رجز می خواند: تمام اهل حرم زار و داغدار شوید، به پشت اُشت برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |