مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
شنبه، 7 مرداد 1402 ساعت 14:562023-07-29سياسي

ماجرای چشمه خشکی که از خجالت عباس جوشید


خبرگزاری فارس چهارمحال و بختیاری، نرجس سادات موسوی شب از نیمه گذشته و جمعیت یکی یکی اضافه می شد، با اینکه همه موکب ها آتش روشن کرده بودند و چایشان به راه بود اما خنکای آب توی صورت می خورد و لرز به جان آدم می انداخت.

من ترک نیستم ولی در آن شرایط دلم می خواست ترک بودم، مداحان چنان با سوز روضه می خواندند که بی وقفه اشک می ریختم با اینکه چیزی نمی فهمیدم.

انگار هر چه مصیبت بود توی نوای ترکی ریخته بودند، همه یک صدا زجه می زدند و مویه می کردند.

مگر یک نوزاد چند قطره آب می خورد؟  صدای گریه های بی رمق کودکان از درون خیمه ها خون به جگر عمو کرده بود، عباس(ع) تحمل نداشت جگرگوشه های برادر را بی تاب ببیند از مادرش ام البنین خوب یاد گرفته بود که باید جانش را برای حسین و فرزندانش بگذارد، گریه های رقیه و علی اصغر خنجر به قلبش می کشید.

لب های همه ترک خورده اما قلب ها بیشتر، قلب هایی که به شوق آمده بودند اما نامهربانی را به چشم دل دیدند، مگر می شود لب های ترک خورده نوزادی را ببینی و آرام باشی، مگر یک نوزاد چند قطره آب می خورد؟ جان که پیش کش اباعبدالله و فرزندانش است، حضرت عباس مگر جز برای فداشدن، همراه برادر شده است؟ تنها شخصی که روز عاشورا با اهل حرم وداع نکرد حضرت عباس بود، چون برای جنگ نرفت رفته بود تا برای اهل حرم آب بیاورد اما آب هم در آن لحظه ش


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

ماجرای چشمه خشکی که از خجالت عباس جوشید

ماجرای چشمه خشکی که از خجالت عباس جوشید