ماجرای اسارت «جمشید» در شب عملیات والفجر 8جمشید صارمی یکی از آزادگان و جانبازان دوران دفاع مقدس است که بخش کوچکی از خاطرات اساراتش را در ویژه برنامه گرامیداشت سالروز بازگشت آزادگان به میهن اسلامی که در مجتمع فرهنگی و هنری اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی ملایر برگزار شد، - به تصویر کشید. صارمی که حدود چهار سال و نیم اسیر زندان های بعثی عراق بوده است، درباره ی چگونگی اسارتش در شب عملیات والفجر 8، گفت: شب 27 بهمن ماه سال 64 بود که با حجت دینی و چند نفر دیگر از بچه ها نعل اسبی خورده و در حال محاصره بودیم، شهید حسین همدانی و شهید حاج ستار ابراهیمی هم با ما بودند که موتور ما را گرفتند و قرار شد بروند و با پشتیبانی برگردند. صارمی ادامه داد: وقتی به خودمان آمدیم دشمن ما را با تانک محاصره کرده بود. منور تانک ها به قدری قوی بود که سوسک و مورچه های روی زمین را هم نشان می داد. از طرفی هواپیماها هم منور چتری می ریختند طوری که ردپای بچه ها و راه رفتن سوسک و مورچه ها روی زمین نورانی می شد. وی تصریح کرد: ما دقیقا 10 کیلومتری کارخانه نمک فاو بودیم. یادم هست که باران نم نم می بارید و زمین ماسه ای را طوری چسبناک کرده بود که پوتین ها روی زمین می چسبید و وزنش به بیشتر از 10 کیلو می رسید. ساعت حدود یک و نیم بامداد بود. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |