روزی که نایب الزیاره شهیدان شدمباورم نمی شد جلوی حرم امام حسین (ع) ایستاده بودم. بغضم ترکید با حالت گریه و ضجه در حیاط حرم ما را به خط کردند. اجازه دادند وضو بگیریم. بلافاصله بعد از وضو به حالت سینه خیز وارد حرم شدیم. - باورم نمی شد جلوی حرم امام حسین (ع) ایستاده بودم. بغضم ترکید با حالت گریه و ضجه در حیاط حرم ما را به خط کردند. اجازه دادند وضو بگیریم. بلافاصله بعد از وضو به حالت سینه خیز وارد حرم شدیم. به گزارش سایت قطره و به نقل ازایسنا، امیر سرتیپ کامبیز زندی از آزادگان ارتشی دوران جنگ تحمیلی با روایت خاطره ای از پایان جنگ تحمیلی و تشرف به عتبات عالیات در حین اسارت روایت می کند: پس از پذیرش قطعنامه 598 نور امیدی بین اسرا تابیدن گرفت همگی فکر می کردیم مذاکرات سریعاً به نتیجه می رسد و ما هم به خانه هایمان بر می گردیم. در یکی از شب ها صدای باز شدن قفل های سلول را شنیدیم. همگی تعجب کردیم، نمی دانستیم چه شده، نگهبانان گفتند که سریعاً بروید حمام، آن هم با آب داغ. لباس های نو هم به ما دادند. از تعجب داشتیم شاخ درمی آوردیم. از مترجم پرسیدیم: چی شده؟ گفت: صدام دستور داده به خاطر اعلام آتش بس بین ایران و عراق تمام اسرای ایرانی را به زیارت نجف و کربلا ببرند. همگی بسیار خوشحال شدیم. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |