شبی که از آسمان مسجد آتش می بارید/ سرای سبز و پابرجای «حاج منصور»درب کوچک مسجد و هجوم جمعیت، فاجعه ای رقم می زند. مردم روی هم می افتند و زیر دست و پا می مانند. از آسمان برزنتی مسجد تکه های آتش می بارد. ولی کسی سقوط آسمان غرق آتش بالای سرش را تصور نمی کرد. - خبرگزاری مهر ؛ گروه مجله: ازدحام جمعیت حین خروج و سقوط ناگهانی سقف آتش گرفته روی سر مردم، تپه ای از بدن های سوخته و به هم چسبیده را ایجاد کرده بود که از هم جدا کردنشان دل بزرگی می خواست. همیشه درب مسجد را برای نماز مغرب و عشاء می بستند تا همهمه نشود و نظم جماعت به هم نریزد. صف های نماز جماعت، منظم و فشرده شکل می گرفتند. بین نمازگزاران جای سوزن انداختن نمی ماند. برای بعضی، جاگیر شدن در نزدیک ترین نقطه ممکن به حاج منصور و برای برخی دیگر تجربه کم نظیر اقامه عزا در جمع رفقا انگیزه می شد تا تلاش کنند هرطور که شده داخل مسجد برای خود جایی داشته باشند. بچه هیئتی ها اگر زرنگ بودند از چند ساعت پیش از آغاز مراسم، در مسجد حاضر می شدند یا اگر خوش شانس بودند همراه یکی دونفری که بعد از نماز برای پر کردن اندک فضای خالی باقیمانده داخل می رفتند، خودشان را به سایه زیر سقف و جمعیت عزاداران سنجاق می کردند. اگر حسین کمان را کشیده است، خوش آن کسی که تیر بلا را نشانه بود جوانانی که زودتر به مسجد می آمدند، کم کم برای خود گروه دوستی تشکیل می دادند و مشغول گفتگو که می شد برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |