مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
چهارشنبه، 15 شهریور 1402 ساعت 14:112023-09-06اجتماعي

مجنون های کپرنشین اباعبدالله


 شیشه ماشین را که پایین می کشم صورتم گر می گیرد.

این آدم ها عاقل اند یا دیوانه؟! وسط هُرم گرمای بیابان خوزستان و چند صد کیلومتر آن طرف تر از روستاهایشان، بار و بنه جمع کرده اند و آمده اند کناره جاده، که چه بشود؟! پیاده می شوم و درِ ماشین را می کوبم.

آن قدر هوا گرم است و نچسب که حوصله خودم را هم ندارم.

دستم را سایه بان چشم هایم می کنم تا واضح تر ببینم شان.

قصه شان چیست؟ برایشان به نشان سلام، دست تکان می دهم.

من را که می بینند با تمام رمق شان می دوند.

پا برهنه.

خندان.

و آغوش باز کرده.

دانه های درشت و داغ عرق، از نوک بینی هایشان می چکد.

لب هایشان ترک برداشته و انگشت هایشان بدجور زخم و زیلی ست.

آفتاب هم تا می توانسته بی رحمانه سر و صورتشان را سوزانده.

پوستشان آن قدر سوخته و سیاه شده که سفیدی دندان هایشان توی ذوق می زند.

خسته نباشید ده متر عقب تر از یازدهمین کپری که دیدم می ایستم و مانده ام اینجا چه خبر است.

زنی بلند بالا که عبا را دور کمرش بسته می دود و بغلم می کند! اُمّ سجاد صدایش می زنند.

بدنش داغ است.

حتی دست هایش.

لباس هایشان از بس توی این بیابانِ دو طرفِ جاده منتهی به مرز چذابه نشسته اند بوی نا گرفته و تار و پودش سست شده!     دستش را بین دست هایم فشار می دهم: خسته نباشید گل از گلش می شکفد.


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

مجنون های کپرنشین اباعبدالله

مجنون های کپرنشین اباعبدالله