روایت رضا کیانیان از «غریب آشنا»رضا کیانیان معتقد بود تمام درگیری های احمد آقالو با جهان، از حضور همیشگی اش بود. - داستان آن دلقک را شنیده اید که درحال خنداندن مردم در دل می گریست؟ تکلیف ما با جهان روشن نیست. تکلیف همه آدمیان با جهان روشن نیست. برای همین همه آدمیان به تماشای ما می آیند تا تکلیف شان روشن شود! یا این که تکلیف شان رافراموش کنند! برای همین هم به ما می گویند شما در برابر جامعه متعهدید. شما موظفید شما مکلفید. می خواهند از شر وظیفه و تکلیف خودشان در برابر جهان خلاص شوند. دیگران تکلیفشان را به دوش ما می اندازند غافل از این که ما هرگز نتوانستیم تکلیف خودمان را روشن کنیم. چه برسد به تکلیف جامعه. ما با جهان، آمیزشی همیشگی داریم؛ جنگی همیشگی صلحی همیشگی و حضوری همیشگی. تمام درگیری های احمد با جهان از حضور همیشگی اش بود. جنگ و صلح او با جهان از بودنش بود. نمی توانست با جهان کنار بیاید نمی توانست مغلوب شود اما مرگ همه را مغلوب می کند. مرگ بخش پررنگی از جهان است. حامد بهداد تلفن زد، تسلیت گفت. غمگین و آشفته بود. گفت فقط تو به ذهنم رسیدی وخیلی زود خداحافظی کرد. گفت ناراحت است از این که احمد را قبل از مرگ ندیده است. اما همه ما احمد را قبل از مرگ دیده بودیم. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |