اراده و امید، کلیدواژه های راه اندازی کسب کار در چهارمحال و بختیاریخبرگزاری فارس چهارمحال و بختیاری؛ مریم رضی پورقرارمان برای یک عصر پاییزی بود، ساعت چهار از خانه بیرون زدم دیگر نیمه پاییز را هم رد کرده بودیم، هوا سوز داشت و این برای استان ما طبیعی بود گاهی وقت ها بین خودمان به شوخی می گوییم ما هیچ وقت فصل پاییز را نمی بینیم و یهو می پریم وسط زمستان البته که اغراق است اما خب حرف هایی است که بین ما چهارمحالی ها جا افتاده. به سر کوچه که می رسم صدای پنبه زدن اُستا اکبر لحاف دوز را می شنوم طبق معمول با چند نفر از این خانوم ها مشغول چانه زنی است کارش حسابی گرفته گاهی می بینم پسرش را هم برای کمک می آورد بالشت و تشک هم می دوزد برایش نوعروس و غیرنوعروس هم فرقی نمی کند مهم این است که کارش تمیز است. یک بار شنیدم همین اکرم خانم همسایه بغلی دستی مان می گفت خواهرش که خوزستان است جهیزیه دخترش را داده همین اکبرآقا درست کرده خلاصه بگم که کارش به قول خودش نمره یکه. با دیدن درختان سر کوچه و رنگ برگ هایشان نشانی پاییز را یافتم حسابی امپراطوری خود را آغاز کرده بود، نسیم ملایمی می وزید؛ با هر قدمی که برمی داشتم صدای خِش خِش برگ ها موسیقی شیرینی می شد و تا عمق وجود آدمی نفوذ می کرد و مانند یک چایی قند پهلو گرما می بخشید به جانم. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |