یک انفجار به سنگین آوارگی چند خانوارانفجار دوم عاشوری از وجود دو جسد صحبت کرد و جزییات بیشتری نگفت. یک عکس فجیع من بودم و چند نفر مسؤول خبرگزاری های البرز که همه برای خبرهایمان عکس می خواستیم. اما اجازه جلوتر رفتن هم نداشتیم. یکی از بین جمعیت مردم گفت: عکس می خوای؟! بیا برات بفرستم. لحظه اولِ بعد از حادثه رفته بود و فیلم و عکس گرفته بود. یکی از عکس ها را باز کرد. تکه ای از یک بدن بود که تا همین چند ساعت پیش راه می رفت و حرف می زد. حالا هر تکه اش یک گوشه افتاده. نتوانستم روی پایم بایستم و همانجا نشستم. مغزم قفل کرده بود و در دلم به زمین و زمان گیر داده بودم؛ آخه این همه میگن مواد محترقه خطرناکه، کدوم آدم عاقلی این کارو با خودش میکنه؟! خانه تازه عروس جوان دیگری که او هم ظاهرا رفته و همه چیز را برانداز کرده بود، می گوید: خونه بغلی سمت چپ (محل انفجار) نصفش تخریب شده، دیوار ریخته و تلویزیون و همه چیزش نابود شده. آپارتمانِ سمت راست هم طبقه اولش خونه یه تازه عروسه که کلا درب و داغون شده و وسایلش هزارتومن نمی ارزه. طبقه دومی هم دست پسرش شکسته و زن و بچه ش بیمارستانن. حجم مواد محترقه رو هم که اصلا نمیشه بگی چقدره! کار آتش نشان ها هم خیلی خطر ناکه ها. توی انفجار دوم من سر کوچه بودم. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |