آخر و عاقبت 16 آذرموضوع اصلی ای که هنوز روشن نشده است نسبت دانشگاه و دانشجو است با امر کلانی به نام سیاست (علیه امپریالیزم، علیه حکومت شاهنشاهی، علیه استبداد فرقی ندارد). - "بار دگر، شانزده آذر" است و مانده ام این یادداشت را با نامه پدربزرگم که چند روز قبل از کشته شدن فرزندش آذر در دانشکده فنی در آذر 1332 خطاب به او نوشته شروع کنم و یا با یادداشت کوتاه وصیت گونه پدر در روزهای پایانی 54 و روزهای آغازین 1355؟ از دهه سی، ماجرای این سه شهید دانشگاه چرخ می خورد و هربار تاریخ و حافظه به شکلی و شمایلی به این حادثه و زخمی که بر جا گذاشته مراجعه می کند. این دو یادداشت هم جزیی از تاریخ معاصر ما است. با نامه علی اکبر شریعت رضوی شروع می کنم: (آذر 1332) نورچشمی، آذر شریعت رضوی مدتی است که کاغذ شما نمی رسد. البته مسبوقم که این روزها گرفتار امتحانات و مراسم اسم نویسی هستید. خیلی میل داشتم در عوض آقا رضا شما مشهد می آمدید و شاید هم در مشهد ماندگار می شدید و حال هم اگر در تهران به شما سخت است، فوری بیایید مشهد و خیلی هم در تحصیل اهمیت ندهید. برای این مملکت فایده ندارد. بایستی همرنگ جماعت شد و مشغول کسب و کار گردید؛ بهتر است. در هر صورت از حالات خودت بنویس مسبوق باشم. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |