دیوارهایی که با عشق منجی رنگی می شودگروه جهادی همین است خستگی دارد اما خستگی هایش آن طور نیست که از پا درت بیاورد. خستگی هایش شیرین و حال خوب کن است. این بچه ها را ببین با عشق تمام کار می کنند نه نگران این هستند که دست و لباسشان رنگی شود نه از نگاه مردم خجالت می کشند؛ - خبرگزاری فارس چهارمحال و بختیاری، نرجس السادات موسوی بوی رنگ توی فضا پیچیده بود، از بچگی عاشق بوی رنگ بودم، بوی رنگ، چسب، بنزین، لاک و این جور چیزها برایم دوست داشتنی بود. با اشتیاق بیشتری نگاهشان کردم چقدر باصفا و صمیمیت دور هم جمع شده بودند و کار می کردند، دو سه تا از بچه هایی که کوچک تر بودند و قدشان هنوز بلند نشده بود سطل های رنگ را بلند کرده بودند تا دخترها کارشان راحت تر شود و سریع تر رنگ کنند. عصر یک روز پاییزی بود و سرمای هوا بر گرما چربیده بود اما بچه های گروه جهادی چنان گرم کار بودند که انگار اصلا سرما را حس نمی کردند، زهره خانم اما حواسش بود، عین مادرها چشمش پی همه بچه های گروه بود، چایی درست می کرد و دستشان می داد. حواسش بود، بچه های کوچک تر را کنار می کشید، کار سبک تری می داد تا انجام دهند و خسته نشوند، بعد یکی یکی قربان صدقه بچه ها می رفت و برایشان و ان یکاد می خواند. مادری برای 100 نفر دلم برای این همه صمیمیت قنج می رفت. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |