برگ ریزان در فصل پرتقال های خونی، به یاد آن 34 هزار نفر و مردی که ستون کمرهای شکسته شد

در چنین روزی بم لرزید، پرقدرت و طولانی، 12 ثانیه ای که جان ها را بلعید و روح ها را با خود برد، ساعت های سخت می گذرند، یک نفر می آید و ستون کمرهای شکسته می شود، - خبرگزاری فارس کرمان _ آمنه شهریارپناه: امروز پنجم دی ماه سالروز زلزله پرقدرت و مخرب بم است، لحظات خونینی که 34 هزار نفر را به کام مرگ برد و حدود 200 هزار نفر را هم مجروح کرد.

در بامداد 5 دی ماه 1382 بم لرزید، زیاد و طولانی، 12 ثانیه ای که جان ها را بلعید و روح ها را با خود برد.

خانه ها با همه وسایل شان روی سر مردم ریخت، برگ ریزان پاییزی با تاخیر آمده، خودش را در فصل پرتقال های خونی رسانده بود، از ساقه جدا می کرد و روی زمین می ریخت! خیلی ها از خواب بیدار نشدند و به قیامت پیوند خوردند، اما صدای خیلی ها هم از زیر آوارها بلند شده بود.

  خاک بود و بوی خاک وخون!   خاک بود و بوی خاک وخون! جیغ می زدند و کمک می خواستند، مردم نجات یافته بهت زده و مسؤولان شهر در شوک فرو رفتند، دور تا دورشان را نگاه می کردند، خاک بود و بوی خاک وخون! به چه کسی کمک کنند، چه طوری کمک کنند، چگونه شهر را از زیر آوار بیرون بکشند؟ سرها سنگین و دست و پاها بی حس است، مثل بید در خود می لرزند، داغ روی داغ را چه طور تحمل کنند.