قصه مادری برای شهیدی که با انتظار عجین شدخبرگزاری فارس از مازندران- زهرا طاهری پرکوهی دی ماه که می شود یاد غواصان لشکر اسلام که در خون خود شنا کرده و بر تاریخ ثابت کرده هیچ گاه از امر ولی خویش کوتاهی نکردند، تداعی می شود؛ لحظاتی ناب با رزمندگان غواص. قایق ها، مرکب های مستقیم اروند و کربلایی 4 خاطرمان را محک می زند که کربلا ها ادامه دارند تا فتح نهایی و کربلای نهایی بماند و اروند تا آن روز میراث دار خون عزیزان مان باشد. *روایتی از شهید غواص روایت شهیدی دیگر را می خوانیم اما کمی متفاوت تر شهیدی نوجوان، غواص و سال ها در گمنامی به سراغ مادر شهید می رویم، خانم زهرا قاسمی مادر شهید غواص محمدصادق معلمی که وقتی از فرزندشان سوال می کنم به سال های کودکی فرزندشان می روند و اینکه فرزندشان از زمان تولدش هم متفاوت بود. نوجوان غواص شهید محمد صادق معلمی *قصه مادری ام برای محمد با انتظار عجین شد پسرم را در خانه به دنیا آوردم اما زایمان سختی داشتم و بیهوش شدم و مرا به بیمارستان بردند چند روزی هم بستری بودم، این اولین دوری من و محمد صادق از همان ابتدای تولدش بود، انگار از همان ابتدا قصه مادری ام برای محمد با جدایی و انتظار عجین شده بود. *شهیدان برچین شده هستند مادر شهید می گوید: از بیمارستان برگشتم دیدم اطرافیان از چشم های محمد حرف می زنند و اینکه چشم های پسرم یک حالتی است، ب برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |