شاه را بکُش یا بزن اما نکُش ؟!این پرسش همچنان اما بدون پاسخ مانده که چه کسانی آن تپانچه را به دست ناصر فخرآرایی دادند و گفتند «شاه را بکُش» یا گفتند «بزن اما نکُش؟!» رازی که با مرگ ضارب به گور رفت و شاید تنها نقطه ضعف مستند «فرار از قصر» اصرار بر القای این گزاره باشد که شخص کیانوری . - 75 سال پیش، ساعت 3 بعدازظهر 15 بهمن 1327 پادشاه جوان ایران (که هنوز لقب آریامهر را برای او نساخته بودند) در مقابل دانشکده حقوق دانشگاه تهران از اتومبیل پیاده شد تا در آیین چهاردهمین سال بنا نهادن نخستین سنگ آن به دست پدرش (در 15 بهمن 1314 ) شرکت کند اما هدف 5 گلوله فردی قرار گرفت که به عنوان خبرنگار توانسته بود به شاه نزدیک شود و از روی پلکان به او شلیک کرد. سه گلوله به کلاه شاه اصابت کرد، چهارمی تنها بالای لب او را خراشید و پنجمی گیر کرد و محمدرضا به شکل بسیار حیرت آوری از مرگ حتمی جست. با اینکه فریاد زده بود نکُشیدش و زنده بگیریدش و ضارب تسلیم شده بود اما هدف گلوله نظامیان قرار گرفت و در جا کشته شد. نام او ناصر فخرآرایی بود و گفته شد کارت خبرنگاری روزنامه پرچم اسلام در جیب او بوده و در عین حال با حزب توده هم سر و سِرّ داشته و بر این اساس حزب توده ایران را به طراحی و اجرای ترور متهم کردند. برچسب ها: دانشگاه تهران - گلوله - بهمن - ضارب - نقطه ضعف - دانشگاه - دانشکده |
آخرین اخبار سرویس: |