مطالب مرتبط:
امام خمینی خطاب به ابراهیم یزدی: تا زنده هستم نمی گذارم کسی به شما آسیبی برساند
بیشترین ظرفیت تخلیه و کوتاه ترین زمان انتقال کالا در بندر امام خمینی(ره)
تجدید میثاق مدیران و کارکنان بانک سپه با آرمان های امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی
هم زمان با ورود حضرت امام خمینی (ره) نوای فیدوس در آبادان طنین انداز شد
تجدید میثاق مدیران و کارکنان بانک سپه با آرمان های امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
یکشنبه، 15 بهمن 1402 ساعت 00:102024-02-03سياسي

امام خمینی به چه کسی گفتند: «داری می روی، انگار با مصطفی وداع می کنم»؟


«در مرز، سرهنگ پاسگاه مرزی تا فهمید از نجف می آیم، گفت: آیت الله خمینی را می شناسی؟ گفتم: مگر می شود در نجف باشی و آیت الله خمینی را نشناسی؟ ایشان استاد من هستند.

- گروه جامعه خبرگزاری فارس- 9سال شاگردی که نه، هم نفسی با آیت الله خمینی که قلب تپنده مبارزات انقلاب مردم ایران بود، باعث شده بود شبیه او شود.

هر بار احضار و ممنوع المنبرش کردند، وقتی تبعیدش کردند، روزی که ترک خانواده و شهر و دیار کرد، یاد استاد دور از وطن در قلبش تازه تر و عزمش برای مبارزه با طاغوت، جزم تر شد.

بعد از پیروزی هم، لحظه ای از راه روشنی که انتخاب کرده بود، فاصله نگرفت.

اما مدال افتخار پدر شهید که بر گردنش آویخته شد، بیشتر به پیر مرادش، مانند شد.

از آیت الله علی ارومیان ، مرد انقلابی شهر ارومیه می گویم که حالا در جشن 45 سالگی انقلاب اسلامی، جایش خالی است.

سوم بهمن امسال که شیخ انقلابی در 91سالگی به فرزندان شهیدش ملحق شد، مقام معظم رهبری در پیام تسلیتی نوشتند: شهادت سه فرزند برومند ایشان در راه اهداف عالیه اسلام در کنار فعالیت های سیاسی و انقلابی آن مرحوم، ذخیره های ارزشمندی در دیوان الهی است ان شاء الله .

هفتمین روز درگذشت آیت الله ارومیان و ایام دهه فجر، بهانه خوبی است برای بازخوانی اجمالی داستان زندگی سراسر مجاهدت او.


برچسب ها: آیت الله - انقلاب - خمینی - الله - انقلابی - پاسگاه مرزی - مدال افتخار
آخرین اخبار سرویس:

امام خمینی به چه کسی گفتند: «داری می روی، انگار با مصطفی وداع می کنم»؟

امام خمینی به چه کسی گفتند: «داری می روی، انگار با مصطفی وداع می کنم»؟