وقتی شام «نان و پرچم» می خوردیممن هم بچه هایم را قلمدوششان می کنم. من هم برای بچه هایم نان و پرچم درست می کنم. نباید یادم برود. - خبرگزاری فارس - تهران، سمیه شاکریان؛ این روزها که بچه هایم مشت هایشان را گره می کنند، دست هایشان را صاف رو به آسمان می گیرند و فریاد می زنند جاویدان ایران عزیز ما ، انگار که تله پورت می کنم توی کودکی هایم. به آن روزهایی که تازه زبان باز کرده بودم و بابا یادم می داد بگویم امام شویم فدات! . بابا صدایم را روی نوار کاست ضبط می کرد و من بعدها و توی همان سالی که امام برای همیشه، از پیشمان رفت صدای خودم را در حالی گوش می دادم که عکس رهبرم توی آغوشم بود و اشک همدم صورتم می شد. بعد دوباره مثل کارآگاه ها می گردم دنبال سرنخ و یاد شب های تابستان می افتم که گاهی شام، نان و پرچم داشتیم. نان با خیار،گوجه و قالب های مستطیل شکل پنیر. هیچ وقت از مامان نپرسیدم این اسم با مسما را از کجا اختراع کرده. اما هر چه بود ما عاشقش بودیم. بیشتر از هر چیز، از اسمش خوشمان می آمد. به خاطر بچه ای که همان لحظه ای که از مادر شیر می خورد شهید شد، به خاطر دختر کاپشن صورتی گوشواره قلبی . مامان همان زمانی را که برای جا انداختن یک قرمه سبزی جانانه وقت می گذاشت، برای درست کردن نان و پرچم هم وقت صرف می کرد. برچسب ها: خبرگزاری فارس - پرچم - بابا - خبرگزاری - امام - کارآگاه - تابستان |
آخرین اخبار سرویس: |