تداوم فرهنگی ایران از دیدگاه اسلامی ندوشناسلامی ندوشن ، نخستین پیشگامان این جریان را ابن مقفع، طبری و حلاج می داند که در پیوند ذخایر فرهنگی ایران پیش و پس از اسلام جان فشانی کردند؛ اما او قرن سوم هجری را به واسطه احیاء زبان فارسی دری و سرایش شاهنامه فردوسی مهم ترین قرن تاریخ ایران پس از اسلام می شناسد - او عشق پیدا و پنهان خود به ایران را که جان در گرو آن دارد در این رباعی بیان می کند و البته که بیش از ده ها جلد از آثار ش نیز اعم از کتاب و مقاله، عنوان ایران بر تارک خود دارد. حتی نابجا نیست اگر بگوییم کمتر نوشته ای از او می توان یافت که در آن سخنی از ایران نرفته باشد . اما با وجود این عشق پرشور به ایران، هرگز از تلخی ها و ناکامیابی های این سرزمین نیز دور نمانده و همواره اعتقاد و ارادت به ایران را با نقد و نقب معایبش باز خوانده است. در مقدمه همین کتاب بهار در پاییز می نویسد: این را موهبتی می دانم که در کشوری به دنیا آمده ام که پر از حکمت و عبرت و رمز و راز است، کشوری چون ایران که مانند معشوق های غزل فارسی هم دل فروز است و هم رنج دهنده. و شبیه به همین مضمون را در پایان جلد چهارم کتاب روزها و در بخش حسابرسی از خود نیز می آورد: کشوری را نمی شناسم که آنچه ایران به من داد، توانسته باشد بدهد. برچسب ها: ایران - اسلام - شاهنامه فردوسی - فرهنگی - اسلامی - تاریخ ایران - ندوشن |
آخرین اخبار سرویس: |