عید قربانی که سید قربانی شدفرقی نمی کرد گلوله تفنگ باشد یا آرپیچی، گاز شیمیایی باشد یا. هر کدام ماموریتی داشتند. نوبت هر کسی که می رسید، ماموریت را به انجام می رساندند. - جماران - منصوره جاسبی: سید مجید بسیار کم حرف و آرام بود و بیشتر از آنچه که بخواهد بگوید، سعی در گوش کردن داشت. بسیار باحوصله بود و وقتی کسی از او پرسشی داشت یا بحثی در می گرفت، با متانت و وقار به حرف های طرف مقابل گوش می داد و سپس با منطق و استدلال و با آرامشی که مخصوص خودش بود، پاسخ می گفت و اگر مخاطبش قانع نمی شد یا جایی از حرف های او را درک نکرده بود، باز هم برایش توضیح می داد. همین صبوری و آرامش مجید بود که اطرافیان را جذب خود می کرد و وقتی با او روبرو می شدی انگار مسیری به رویت باز شده و تو در انتهایش به آرامش می رسی. اما مجید با همه طمأنینه اش، در هر فعالیت شرکت می کرد و بیشتر هم خودش پیش قراول می شد. شعر می گفت، فیلمنامه می نوشت، طراحی و خطاطی می کرد و برای نوجوانان کلاس های آموزش قران و احکام می گذاشت. چند ماهی به شهادتش مانده بود که بر روی تکه کاغذی نماز و روزه هایی را که از او قضا شده بود، نوشت و شروع کرد به ادای آنها و حق اللهی را که بر گردنش بود، تسویه کرد. و حالا دیگر وقت رفتن بود و مجید که حضورش در دفاع مقدس را با عملیات ثامن الائمه (ع) آغاز کرده بود و والفجرها و کربلاها را در کارنام برچسب ها: آرام - آرامش - ماموریت - مجید - قربانی - گاز شیمیایی - فیلمنامه |
آخرین اخبار سرویس: |