خدمت در بهشتوقتی آقا مهدی به نوجوانی رسید، بی آنکه نامش جزو فراشان و خدمتگزاران رسمی حرم ثبت شود عصای دست پدر و سایر فراشان حرم بود و موقع جمع کردن و پهن کردن فرش های دستباف و سنگین زیر پای زائران نخستین کسی بود که شانه می خماند یا وقتی مسجد بالای سر حضرت را نوسازی . - وقتی آقا مهدی به نوجوانی رسید، بی آنکه نامش جزو فراشان و خدمتگزاران رسمی حرم ثبت شود عصای دست پدر و سایر فراشان حرم بود و موقع جمع کردن و پهن کردن فرش های دستباف و سنگین زیر پای زائران نخستین کسی بود که شانه می خماند یا وقتی مسجد بالای سر حضرت را نوسازی می کردند تند و فرز استانبولی ملات را کنار دست اوستای بنا می آورد و گچ و خاک دیوارهای فروریخته را بیرون می ریخت. به گزارش سایت قطره و به نقل ازایسنا، به نقل از همشهری، به هر طرف حرم سر می چرخاند، خاطرات گذشته برایش زنده می شود؛ خاطرات روزهایی که کاروان های کوچک و بزرگ وقت و بی وقت بار و بنه می بستند و برای زیارت راهی ری می شدند. آن زمان وقتی باد و نسیمی می وزید روی سنگفرش تیشه ای صحن ها از خاک وخل پر می شد و آقا مهدی با آن قد و قامت ریزه و ترکه ای اش جاروی فراشی دسته بلند پدرش را آنقدر لابه لای سنگ های صخره ای می کشید تا صحن و رواق برق می افتاد. وقتی هم فرش های حرم را برای شست وشو به چشمه علی می بردند، او درحالی که با بچه ها لب چشمه آتش می سوزاند، از فرش برچسب ها: پهن کردن فرش - عصای دست - نوجوانی - نخستین - نوسازی - خاطرات - زائران |
آخرین اخبار سرویس: |