لباس دامادی متفاوت یک شهیدتابستان 1363 بود که سر خانه و زندگیمان رفتیم. او با لباس پاسداری آمد سر سفره عقد نشست. هرچه مادرش اعتراض کرد و گفت: «لباست را عوض کن،» قبول نکرد. - تابستان 1363 بود که سر خانه و زندگیمان رفتیم. او با لباس پاسداری آمد سر سفره عقد نشست. هرچه مادرش اعتراض کرد و گفت: لباست را عوض کن، قبول نکرد. گفت که با این لباس آمده ام تا همسرم بداند من اول با سپاه ازدواج کرده ام، بعد با ایشان. به گزارش سایت قطره و به نقل ازایسنا، آیت الله طبایی عقدایی روز 20 بهمن 1364 در عملیّات والفجر 8 در منطه عملیاتی فاو در اروندرود از ناحیه گردن (شاهرگ) به شدّت مجروح شد و به شهادت رسید. او در طول حضور خود در جبهه مسئولیت هایی همچون معاون گردان ادوات تیپ 10 سیدالشهدا (ع) و از فرماندهان تیپ نینوا را برعهده اشت. موسوی نژاد همسر شهید آیت الله طبایی عقدایی درباره زندگی مشترک کوتاهشان روایت می کند: هر دو در یک محله زندگی می کردیم و او دوست برادرم بود، اما شناختی نسبت به هم نداشتیم. یک بار که آمده بود در خانه، تا یک امانتی برای برادرم که در خانه نبود بدهد، من رفته بودم جلوی در همان یک دیدار چند ثانیه ای، به ازدواجمان ختم شد. تابستان 1363 بود که سر خانه و زندگیمان رفتیم. او با لباس پاسداری آمد سر سفره عقد نشست. برچسب ها: لباس - لباس پاسداری - زندگی - آیت الله - پاسداری - تابستان - اعتراض |
آخرین اخبار سرویس: |