مطالب مرتبط:
روایت متفاوت سخنگوی سپاه از ترور شهید هنیه
روایت متفاوت سخنگوی سپاه از ترور شهید هنیه
روایت متفاوت سخنگوی سپاه از ترور شهید هنیه
روایت روزنامه دولت پزشکیان از دلیل طولانی شدن پاسخ نظامی
روایت خبرنگار مهر از وضعیت تامین آب زوار اربعین در مرز مهران
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
یکشنبه، 21 مرداد 1403 ساعت 08:252024-08-11سياسي

یک شهید، یک روایت/ آخرین گلوله


خواب دیدم امام حسین (ع) بچه ام را می خواهد؛ خواهرم آن زمان باردار بود.

پدرم هم گفته بود، محمدجان بچه را باید در راه خدا داد.

- به پدرم گفته بود: خواب دیدم امام حسین (ع) بچه ام را می خواهد؛ خواهرم آن زمان باردار بود.

پدرم هم گفته بود، محمدجان بچه را باید در راه خدا داد.

به گزارش سایت قطره و به نقل ازایسنا، محمود معزپور سیزدهم شهریور سال 1347 در تهران متولد شد.

پدرش علی اصغر و مادرش مهین نام داشت.

هنگام پیروزی انقلاب اسلامی، محمود 10 سال بیشتر نداشت، اما به مدد تربیت شایسته خانواده، بعدها به صف سربازان امام خمینی پیوست.

17 ساله بود که به جبهه رفت و در عملیات های والفجر 8، کربلای 1 و 2 و 4 و 5 شرکت کرد.

تا سرانجام در سن 19 سالگی در فروردین 1366 حین عملیات کربلای 8 در شلمچه به شهادت رسید.

شمس الدین معزپور؛ برادر شهید محمود معزپور روایت می کند: برادرم در برابر چشمانم شهید شد.

او سه سال کوچکتر از من بود، اما بسیار پر تحرک .

سال 1365، حین عملیات، در خط مقدم بودیم.

محمود مسئول مخابرات گردان المهدی بود، اما گاهی آر پی جی هم می زد.

آرپی جی زن گردان مجروح شده بود.

همه بچه ها زمینگیر شده بودند که محمود یکدفعه بلند شد تا موشک آرپی جی را شلیک کند، اما ترکشی به موشک اصابت کرد و موشک در صورت برادرم منفجر شد.


برچسب ها: امام حسین - محمدجان - راه خدا - کربلای - باردار - شهید - عملیات
آخرین اخبار سرویس:

یک شهید، یک روایت/ آخرین گلوله

یک شهید، یک روایت/ آخرین گلوله