جواب سختی که هر پدر و مادری باید بداندیکی از سخت ترین موضوعاتی که برای مطرح کردن با فرزندم باید توضیح می دادم با الهی بابام هیچ وقت خاک نشه روی داد حالا نمی دانم چگونه درباره مرگ با او صحبت کنم. - یکی از سخت ترین موضوعاتی که برای مطرح کردن با فرزندم باید توضیح می دادم با الهی بابام هیچ وقت خاک نشه روی داد حالا نمی دانم چگونه درباره مرگ با او صحبت کنم. به گزارش سایت قطره و به نقل ازایسنا،علی رضا و سعید تازه اومده بودند خانه و من به سرعت چای و شیرینی بردم و روبه روی آن دو نشستم. علی رضا چاق در کاناپه فرو رفت. صحبت بی امان و مقدمه شروع شد. ایلیا 4 ساله من هم بود و خوشحالی خود را از اینکه مهمان داشتیم و خانه شلوغ بود را نشان می داد. گاهی سراغ سعید و گاهی سمت علی رضا را می رفت. از ماشین های خود رونمایی می کرد و ما نیز بهش توجه می کردیم. یه دفعه ایلیا زبان باز کرد و گفت: یه بار یه گرگ سیاه و بدجنس اومد خونه و بابا را خورد و بابا رفت آسمان ها و برگشت . سعید گفت: اه . با چشمانش خندید و گفت: چه خوب بود برگشتی بود . علی رضا سری به شنانه تایید تکان داد. دفعه بعد اومد خودش را بغل من انداخت و گفت: خاک نشی الهی بابا جون . یک دفعه هر سه سکوت کردیم. من ایلیا را بغل کردم و لب هام روی گونه های گندمی زیباش گذاشتم. گفتم: چی گفتی بابا . برچسب ها: بابا - سعید - یکی از - ایلیا - توضیح - الهی - گاهی |
آخرین اخبار سرویس: |