برای مردی که درد داشت44 سالگی را شاید بتوان اوج جوانی و کارآمدی یک مرد به حساب آورد. مردی که دغدغه اش رنج و درد مردمان بود. مردی که راه نمی رفت، می دوید تا کاری کند. - جماران ـ منصوره جاسبی: زندگی بعضی از آدم ها را روی دور تند تنظیم کرده اند. آمده اند در این دنیا که زود بزرگ شوند. زود مسئولیت بپذیرند. خیلی زود نگران همسایه و دوست و آشنا شوند. از فقر و نداری مردمان غصه دار شوند و آستینی بالا بزنند تا برایشان کاری انجام دهند. بعضی از آدم ها آمده اند که در این دنیا منشأ اثر خیر باشند. نشستن و خوردن و خوابیدن برایشان مفهومی ندارد. اینکه دنیا محل گذر است را با همه گوشت و پوست خود لمس کرده اند. برای همین است که می کوشند تا هر چه می شود توشه بردارند. تا کوله بارشان را از خدمت به خلق پر کنند و سر و سامانی بدهند به جامعه و آدم هایش. محمد علی فیاض بخش یکی از همین آدم ها بود. در زندگی نامه اش نوشته اند که در سال 1316 در تهران به دنیا آمد. خواندن و نوشتن را از مدرسه خسروی تهران شروع کرد و بعدها که دبیرستانی شد، درس های طلبگی را هم چاشنی فرمول های شیمی و زیست شناسی اش کرد. تا به خودش آمد باید می رفت سربازی اما دل توی دلش نبود که باز دوباره پشت نیمکت آموختن بنشیند. دو سال بعد شد دانشجوی پزشکی دانشگاه تهران تا روزی که سر از بیمارستان سینا درآورد و مدرک دکترای تخصصی جراحی اش ر برچسب ها: دنیا - شوند - زندگی - زندگی نامه - محمد علی - خوابیدن - کارآمدی |
آخرین اخبار سرویس: |