گذران زندگی با طلای کثیف

یکی از شب های تابستان راهی یکی از بوستان های شهر شدیم، در چند قدمی ما سطل زباله ای بزرگ وجود داشت که رهگذران و کسانی که در این پارک برای تفریح آمده بودند زباله های خود را درون این سطل قرار دهند.

- در این سه ساعت حدود 5 الی 6 نفری با گونی های کوچک و بزرگ به سراغ این سطل آمدند و چیزی برداشتند و رفتند.

این مسئله فقط شامل حال این سطل نبود بلکه کلیه سطل های زباله در سطح شهر بروجرد روزانه میزبان چندین نفر از زباله گردها بوده حال فرق نمی کند این سطل در کجای شهر قرار گرفته باشد و فقط وسیله ای برای امرارمعاش برخی از افراد قرار گرفته و هر روز در کوچه و خیابان با منظره ای مواجه می شویم که هم برای جامعه دردآور است، هم احساسات شهرنشینان را آزرده می کند.

سال های گذشته این سطل ها فقط میزبان بی خانمان ها بودند اما امروزه مورد استقبال افرادی قرار می گیرد که نه معتاد هستند و نه کارتن خواب، بلکه فقط افرادی که با جداسازی کاغذ، پلاستیک و شیشه و فروش آن ها روزی روزانه خود را فراهم می کنند و از صبح تا شب، تمام زندگی و فعالیت روزانه آنها با زباله و پسماند گره خورده و تمام هستی و وجودش به همین بعد تقلیل یافته است.

زباله گردها به خاطر نمای زشتی که به شهر می دهند، حضورشان در معابر با آن گونی های کثیف و پُر از زباله و ظاهر ناآراسته شان، به چهره آراسته و پر از