از شاعری و بهم ریختن جلسات شعر سنتی تا مترجمی!غلامحسین سالمی خود را خرمشهری می خواند که دیکر دل رفتن به زادگاهش را ندارد. اولین شعرهایش در «مجله فردوسی» عباس پهلوان منتشر شد، پهلوان بعدها او و چند تن دیگر را به خاطر بر هم ریختن جلسات شعر سنتی، - غلامحسین سالمی خود را خرمشهری می خواند که دیکر دل رفتن به زادگاهش را ندارد. اولین شعرهایش در مجله فردوسی عباس پهلوان منتشر شد، پهلوان بعدها او و چند تن دیگر را به خاطر بر هم ریختن جلسات شعر سنتی، ویت کنگ مجله فردوسی خواند. مهمان غلامحسین سالمی می شویم که امسال پای در 81 سالگی می گذارد. شوخی هایش آدمی را سر ذوق می آورد و خوش صحبتی و مهمان نوازی اش که نشانی از جنوبی بودن است، باعث می شود گذر زمان را حس نکنیم. حافظه اش را با خواندن اشعار و یادآوری خاطرات سال های دور به رخ مان می کشد. از جنوب که حرف می شود بخشی از شعر حمید مصدق من در جنوب جنون دیدم، آمیزه های آتش و خون دیدم را می خواند و از این که دلش را ندارد به زادگاهش برگردد، می گوید. خانه اش پر از مجسمه های ریز و درشتیست که یادگار سفرهای مختلفش است، از مجموعه بوداها که در گوشه ای از خانه جا خوش کرده اند تا مگنت هایی مختلفی که چسبانده شده روی در یخچال. سالمی با حوصله درباره تک تکشان که از کجا آمده اند، جنسشان چیست یا چه صبغه ای در فرهنگ کشوری که این مجسمه ها را از آنجا آورده دارند، توضی برچسب ها: غلامحسین سالمی - پهلوان - فردوسی - سالمی - یادآوری خاطرات - سنتی - جنوب |
آخرین اخبار سرویس: |