مگر می شود اربعین باشد و به لحظه دیدار فکر نکرده باشی ...

«روایت راهیان» وصف حال هنرمندان هنرهای نمایشی است که با اجرای آثار خود در پیاده روی اربعین، همراه با زائران کربلا به سوگواری سالار شهیدان پرداختند.

- به گزارش سایت قطره و به نقل ازخبرنگار مهر ، هشتمین روایت راهیان با اربعین حسینی به ایستگاه پایانی خود رسید.

هنرمندان تئاتر با حضور در پیاده روی اربعین، با اجرای آثار خود سوگواران سالار شهیدان را همراهی کردند و گام به گام برای دیدار با سیدالشهدا (ع) پیش رفتند تا به عمود آخر رسیدند.

به سوی شما که می آیم، در سرم ولوله ای است.

مگر می شود اربعین باشد و تو مسافر باشی و به لحظه دیدار اندیشه نکرده باشی.

زیر بار یک سال دیگر گناه، آب می شوم از خجالت دیدن تو.

سرم را به زیر می اندازم و به ناگاه خودم را در میانه لشکر می بینم؛ لشکر یزید که نه، ولی لشکر اگر لشکر شماست، من همانم که در هنگامه تاریکی شبانه شما را ترک کردم و هنگامه بعد به ندامت دامان شما را گرفتم و توبه کردم.

به مانند آن شتربان دل شیفته ای که تمام ارادت و عشق اش به حسین را به طمع بند سفید جامه او بباخت.

شاید بار گناه من سنگین و رویم سیاه باشد اما امیدم به کرم، به نگاه شماست.

اگرچه پر از گناه ولی آمدم.

اگرچه نادم و پشیمان ولی آمدم .

من دست خالی آمدم/ دست من و دامان تو/ سرتا به پا درد و غمم/ درد مرا درمان تو/ تو هر چه خوبی من بدم/ بیهوده بر هر در زدم/ آخر به این د