آخرین نوشته ها و کلیپ های یک قربانی معدن طبس؛ ما با همه فرق داریم + فیلمحورا نژادصداقت؛ تابناک- چند روزی است که از فکر درگذشتگان معدن طبس بیرون نمی آیم. به آن لحظه هایی فکر می کنم که با روشنی آسمان خداحافظی می کنند و خود را به دل تاریکی زمین می سپارند و به امید روشنایی دیگری پا بیرون می گذارند. نه. شاید هم مثل تلاشگران معدن طبس دیگر با پای خود بیرون نیایند و دوباره روشنی را نبینند. و حالا مدام به یاد آن رمان از امیل زولا می افتم با نام ژرمینال . رمانی که وصف حالی است از کارگرهای معدن. آنجا همه چیز با توصیف شخصیتی شروع می شود که از کار اخراج شده و خودش را به امید یافتن کار جدید رسانده به یک معدن. صبح زود رسیده و از شدت سرما دست هایش یخ کرده اما مردانی را می بیند که دارند داخل واگن ها بار جابجا می کنند. مردانی که سیاه شده اند اما هنوز کورسوی امید در دلشان هست. اسم شخصیت اصلی این است: اتی ین. اتی ین همینطور که در برابر معدن ایستاده بود، به خودش اندیشید و به زندگی گرانبار از سرگردانی هفته پیش، که در به در به دنبال کار می گشت. خودش را در حال کتک زدن سرکارگر در کارگاه راه آهن به یاد آورد، اردنگی خوردن و بیرون انداختنش از شهر لیل. از همه جا با اردنگی بیرونش کرده بودند. دیگر آه در بساط نداشت، نه یک پول سیاه، نه حتی یک تکه نان خشکه. برچسب ها: معدن - معدن طبس - بیرون - امید - مردانی - تاریکی زمین - روشنی |
آخرین اخبار سرویس: |