مطالب مرتبط:
این ابزار هوش مصنوعی ایرانی امضای جعلی را تشخیص می دهد
واکاوی ادعا های تکراری درباره جزایر سه گانه ایرانی/ وقتی امارات شمشیر را برای ایران از رو می بندد
آمار ازدواج ایرانی ها در 10 سال اخیر نصف شد!
انتقال 17 زندانی ایرانی از گرجستان به کشور
نقشه ترامپ برای جزایر سه گانه ایرانی پس از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری چیست؟
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
شنبه، 28 مهر 1403 ساعت 16:052024-10-19حوادث

روایت نفوذ یک نوجوان ایرانی در میان نیروهای عراقی


یک اسلحه به غنیمت گرفته بود؛ با همان اسلحه هفت عراقی را اسیر کرده بود.

احساس مالکیت می کرد.

به او گفتند که باید اسلحه را تحویل بدهی.

می گفت به شرطی اسلحه را تحویل می دهم که به من حداقل یک نارنجک بدهید یا این یا آن.

- یک اسلحه به غنیمت گرفته بود؛ با همان اسلحه هفت عراقی را اسیر کرده بود.

احساس مالکیت می کرد.

به او گفتند که باید اسلحه را تحویل بدهی.

می گفت به شرطی اسلحه را تحویل می دهم که به من حداقل یک نارنجک بدهید یا این یا آن.

دست آخر به او یک نارنجک دادند.

یکی گفت: دلم برای عراقی های مادر مرده می سوزد که گیر بیفتند.

به گزارش سایت قطره و به نقل ازایسنا، بهنام محمدی در دوازدهمین روز از بهمن ماه سال 1345 در منزل پدر بزرگش در خرمشهر به دنیا آمد.

فرز، چابک، بازیگوش و سرزبان دار بود.

شهریور 59 بود که شایعه حمله عراقی ها به خرمشهر قوت گرفته بود؛ خیلی ها داشتند شهر را ترک می کردند.

باور نمی کرد که خرمشهر دست عراقی ها بیفتد، اما جنگ واقعاً آغاز شده بود.

بهنام تصمیم گرفت بماند؛ بمباران هم که می شد بهنام 13 ساله بود که می دوید و به مجروحین می رسید.

از دست بنی صدر آه می کشید که چرا وعده سر خرمن می دهد؛ مدافعین شهر با کوکتل مولوتف و چند قبضه سلاح (کلاش و ژ3) مقابل عراقی ها ایستاده بودند، رییس جمهور گفته بود که سلاح مهمات به خرمشهر ندهید.


برچسب ها: اسلحه - عراقی - عراقی ها - تحویل - نارنجک - خرمشهر - نیروهای عراقی
آخرین اخبار سرویس:

روایت نفوذ یک نوجوان ایرانی در میان نیروهای عراقی

روایت نفوذ یک نوجوان ایرانی در میان نیروهای عراقی