نقدی بر مینی سریال «اصل برائت»؛ یک بازیِ جدی با دوگانه های متعدداصل برائت، نام گذاری هوشمندانه و بازیگوشانه ای بنظر می رسد. تعریف ساده آن این است که یک فرد تا زمانی که گناهکاری اش محرز نشده باشد، بی گناه است و این مسئله در پروسه فیلم هم کاملاً جاری ست. راستی سبج، شخصیت اصلی این سریال که در جایگاه متهم قرار گرفته، تا آخرین لحظه برای مخاطب بی گناه است. این در حالیست که از نخستین روزهای پیگیری پرونده قتل کارولین پولیموس، شواهد بسیاری بر علیه او پیدا می شود که محکم هم بنظر می رسند. یکی از پررنگ ترین این شواهد، آمد و شد راستی به خانه کارولین، رابطه متشنج و تعریف نشده اش با او و همینطور پیامک های خشونت آمیز او درست در روز اتفاق افتادن قتل می باشد. با وجود این، سریال مداوماً ما را با راستی همدل می کند و در نوسان های متعدد، اعتماد ما را به او باز می گرداند. این سریال، مخاطب را بدل به یکی از اعضای هیئت منصفه می کند و در جایگاه قضاوت و تحلیل قرارش می دهد. ما طبق تحلیل های خود از شخصیت راستی، تصمیم هایی درباره او اتخاذ میکنیم و گاهی بر مبنای کنش هایش، نتیجه گیری هایی انجام می دهیم. یکی از نقاط قوت این درام، به چالش وا داشتن مخاطب در قضاوت است. برای مثال، در برخورد اولیه، به ما این شناخت را از شخصیت می دهد که باعث می شود ما راستی را فردی بدانیم که دست به خشونت علنی نمی زند و توانایی کنترل خودش را د برچسب ها: سریال - راستی - گناه - یکی از - مخاطب - پرونده قتل - مینی سریال |
آخرین اخبار سرویس: |