خطوطی برای روز پرستارصدا کن مرا صدای تو خوب است. و این خود تسکین است و پرستاری برای آدمی که بودا هم باشد باز مجسمه است و به طلب چشمی یا طالبی فرو می ریزد انگار تنها یادی و خاکی و سنگریزه ای. - . دکتر احسان اقبال سعید: روزها تنها دقایق رو به زوال نیستند و هر کدام داستانی دارند وانسان هایی که می گذرند و می پندارند تنها عابران زمین خسته هستند و نه بیش از آن و بیست و دوم اردیبهشت ماه در گاهشمار روز پرستار است و محتملا جمعی گردآمده و سخنانی از کاغذ خواهند خواند و تصایری هم ثبت خواهد شد، اما براستی انسان چرا تا میشه پرستار می خواهد و یار؟ و تسکین زخم ها و رنج ها چگونه انسان را کبوتری می کند که تا همیشه چشم انتظار کبوتریست تا سر بر پر زخمین اش بنهد و خوش بخواند و گاه تمارض به درد می کند تا مگر پرستاری بیابد،چه می گذرد در آستان این انسان بی انتها که آهو است و شیر هم و روبه و گیاه هم. همین روزها و در نمایشگاه کتاب تهران اوراق در باب تسلی در روزگار مدرن را تورق نمودم و پرسشی مهیب و مردافکن در ذهنم نقش بست که رنج کدام است و زخم هم؟ و چرا انسان تسکین می خواهد و پرستار هم؟ و خیال و نیز عقل و امید با جان و جهان آدم چه می کنند؟ آدمی صاحب عقل است و به مدد اندیشه تاویل و تفسیر می افریند و می خواهد سنگ را نه تنها حجم که سخت و سرشکن و نمودی از یار ترشروی بی اشک بیابد و برچسب ها: پرستار - انسان - روز پرستار - نمایشگاه کتاب تهران - پرستاری - نمایشگاه کتاب - کبوتری |
آخرین اخبار سرویس: |