مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
شنبه، 2 تیر 1397 ساعت 06:062018-06-23سياسي

جوان پرسید: این جا قبر هم دارید؟


حرف هایم که تمام شد، یکی شان که خیلی ریز نقش و بچه سال بود، آمد پیشم و گفت ببخشید برادر‍ این جا قبر هم دارید؟ گفتم چی؟ چه قبری؟ منظورت قبرستانه؟ - به گزارش سایت قطره و به نقل ازگروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس"، آن چه خواهید خواند، خاطره ای است کوتاه به روایت رزمنده قدیمی کامران فهیم .

او هنگام پیروزی انقلاب اسلامی حدود 15 سال داشت و در سال 1361، داوطلبانه به جبهه های جنگ عازم شد.

اواخر تابستان سال 1363، چند ماهی می شد که توی گردان جندالله سقز بودم و مسئولیتی بر عهده ام گذاشته بودند.

برای مان نیرو آمد.

جمع شان کردیم توی میدان صبح گاه برای کادر بندی.

برای شان صحبت کردم.

حرف هایم که تمام شد، یکی شان که خیلی ریز نقش و بچه سال بود، آمد پیشم و گفت ببخشید برادر این جا قبر هم دارید؟ گفتم چی؟ چه قبری؟ منظورت قبرستانه؟ گفت نه.

قبری که شب ها برویم تویش برای نماز و دعا.

توی دلم گفتم ای ناکس، با این سن و سال و با این قد و قواره فسقلی ات ما رو فیلم می کنی؟ اصلا تو توی سن این حرفا نیستی.

حالا بهت می فهمونم.

خواستم بهش بتوپم اما خودم را کنترل کردم و با حالت بزرگ تر بودن بهش گفتم پسرجان بچه کجایی؟ خیلی آرام و عادی گفت تهران.

گفتم اسمت چیه؟ گفت: حسین.

تا گفت حسین، چهره اش آن قدر آرام و معصوم به نظرم آمد که زبانم بند آمد.


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

جوان پرسید: این جا قبر هم دارید؟

جوان پرسید: این جا قبر هم دارید؟