از معتادی که به آخر خط رسیده بود تا قهرمانی که حالا برای حفظ زندگی حریف می طلبد گورخوابی که دانشجوی دکترا شدگورخوابی، آخرین ایستگاه مسیر تباهی بود و او 3 سال در این ایستگاه غمبار شب ها را به صبح رساند. اما حتی 17 سال دست و پا زدن در باتلاق اعتیاد هم امید را از او نگرفت و درست در تاریک ترین روزها از ته جاده اعتیاد به سمت زندگی برگشت. - از معتادی که به آخر خط رسیده بود تا قهرمانی که حالا برای حفظ زندگی حریف می طلبدگورخوابی که دانشجوی دکترا شد گورخوابی، آخرین ایستگاه مسیر تباهی بود و او 3 سال در این ایستگاه غمبار شب ها را به صبح رساند. اما حتی 17 سال دست و پا زدن در باتلاق اعتیاد هم امید را از او نگرفت و درست در تاریک ترین روزها از ته جاده اعتیاد به سمت زندگی برگشت. باورنکردنی است اما حالا در مقام دانشجوی مقطع دکترای مشاوره و قهرمان و مربی تکواندو، تمام دغدغه اش خدمت به همنوعان است. مجله فارس پلاس- مریم شریفی: صدای جیغ دخترکی خیمه خماری را از سرم کنار زد. دختر وحشت زده به پدرش می گفت: بابا روی این مُرده خاک نریخته اند، دارد تکان می خورد! مرا می گفت که در یک گور خوابیده و تکه ای مقوا رواندازم شده بود. توان تکان دادن پلک های سنگینم را نداشتم اما شنیدم پدر دخترک گفت: نه بابا جون، نمرده. این ها معتاد هستند و چون جایی ندارند، می آیند در قبرها می خوابند. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |