ابر بارانش گرفته، قصه ای معمولی با یک شالوده غلط

به گزارش سایت قطره و به نقل ازگروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، ابر بارانش گرفته، به کارگردانی مجید برزگر داستان یک پرستار است که برای کمک به یک پیرمرد بیمار راهی شمال کشور می شود.

- موضوع اصلی فیلم ابر بارانش گرفته، یعنی امید داشتن به بازگشت فردی که مرگ مغزی شده، علاوه بر اینکه سوژه دستمالی شده ای است، سال ها تلاش برای جا افتادن این فرهنگ را زیر سوال می برد که فردی که مرگ مغزی شده، دیگر امیدی به بازگشتش نیست و اهدای عضو این فرد می تواند به زندگی دیگر انسان ها کمک کند.

به گزارش سایت قطره و به نقل ازگروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، ابر بارانش گرفته، به کارگردانی مجید برزگر داستان یک پرستار است که برای کمک به یک پیرمرد بیمار راهی شمال کشور می شود.

در همان سکانس ابتدایی، دیالوگ پرستار با بیماری که از خودکشی ناکام بیرون آمده است و اشاره به خودکشی دسته جمعی نهنگ ها و البته تاکید زیاد روی جمله درد داری نشان می دهد که این پرستار یاریگر افرادی است که دیگر امیدی به ادامه زندگی ندارند و می خواهد با کمک به آنها، حال خودش را نیز خوب کند.

فضای سرد بیمارستان، استفاده از رنگ های خنثی و سرد، نما هایی که نیمی از تصویر در سایه قرار دارد همه نشان از این دارد که روح زندگی در این بیمارستان کمرنگ شده و سارا (با بازی نازنین احمدی) که در چهره اش، احساسات دیده نمی شود، می خواهد این روح را به بیمارا�