کرونا و حکایت عبید زاکانی!مدیر رادیو ایران با هشداری نسبت به اینکه این روزها در فضای مجازی هر مطلبی را منتشر نکنیم، به حکایتی از عبیدزاکانی در اینباره پرداخت. - به گزارش سایت قطره و به نقل ازایسنا، محمدجعفر محمدزاده در یادداشتی از دغدغه خود درباره ویروس کرونا و انتشار اخبار نسبت به آن گفته است که هر خبری را در این شرایط بازنشر ندهیم. وی در این یادداشت نوشته است: به راستی من درباره این اَبَر ویروس که محققین دنیا هنوز نتوانسته اند آن را بشناسند چه می توانم بگویم!؟ البته از همه کسانی که تخصص و توانمندیی دارند خواهش می کنم که از هر کمکی به مردم دریغ نورزند. او به بیان حکایتی از عبیدزاکانی پزداخته و نوشته است: به یاد حکایتی از عبید زاکانی افتادم و دیدم بی مناسبت نیست آن را نقل کنم؛ جُحی در قحط سالی، گرسنه به دهی رسید، شنید که رییس ده رنجور است، آنجا رفت و گفت: من مردی طبیبم! جُحی گفت: علاج او آن است که یک مَن روغن و یک مَن عسل بیاورید؛ بیاوردند. در کاسه کرد و نانی چند گرم در آن شکست. یک لقمه برمی داشت و گِرد سر بیمار می گردانید و بر دهان خود می نهاد تا تمام بخورد. گفت امروز معالجت تمام شد باشد تا فردا. چون از خانه بیرون آمد، رییس، درحال، بمرد. او را گفتند: این چه معالجت بود که کردی؟ جُحی گفت: هیچ مگویید! اگر من آن را نمی خوردم پیش از او از گرسنگی می مردم! مدسر رادیو ایران در ادامه برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |