ماجرای شاعری که شعرش، خودش و زنش دزدی بودند!سیداکبر میرجعفری از شاعران کشورمان به موضوع جالبی با عنوان «ماجرای آن شاعری که همه چیزش دزدی بود» اشاره کرد. - به گزارش سایت قطره و به نقل ازخبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، سیداکبر میرجعفری از شاعران کشورمان در مطلبی که در صفحه شخصی خود منتشر کرد به موضوع جالبی با عنوان ماجرای آن شاعری که همه چیزش دزدی بود اشاره کرد. در این مطلب آمده است؛ سال هفتاد بود به گمانم. کانون ادبی دانشگاه علم و صنعت، پاتوق قربان ولییی و من بود. هر جلسه نیز چند شاعر مهمان از دانشگاه الزهرا داشتیم. این روابط گرم به امر خیری ختم نشد، اما به آنجا انجامید که روزی دانشگاه الزهرا من و قربان را برای یک شب شعر دعوت کرد. مدیر اداری کانون علم و صنعت نیز از این خبر ذوق کرد و گفت: خودم با ماشین می رسونمتون ؛ یعنی تا این حد تحویلمان گرفت. روز موعود، من و قربان سوار بر ماشین مدیر کانون، راهی دانشگاه الزهرا بودیم که وی ناگهان یک نفر را در کنار خیابان نشانمان داد و گفت: اون دوست شما نیست؟ به گمانم شاعره . ما نیز تایید کردیم که ایشان را می شناسیم. راننده هم جلوی پای او نگه داشت. دوست شاعر ما به همراه خانمی سوار ماشین شد و بلافاصله گفت: معرفی می کنم: آرشین عالیمتاج همسر من که شاعر خیلی خوبی است. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |