جهادی که تلفنی شروع شد/ خانواده ای که در سیاهی شب هم می درخشندتا اینکه ساعت 3 ظهر فرمانده پیام داد: امشب ساعت 9، مسجد ابوالفضل کوی عمران، خانم و آقای قاسم پور کمک شبانه مومنانه دارند! دوست داشتید تشریف بیاورید، میهمان را که پس نمی زنند. کوچه های تاریک غیر از من و خانم قاسم پور که بعد از مردد بودن از اینکه آدرس را اشتباهی نیامده ام با او تماس گرفتم، کسی در کوچه نبود، تلفیق سیاهی چادر و شب، او را برایم غریبه کرده بود اما وقتی صدای 《سلام حنان جان》 را از پشت حصار ماسکش رها کرد خیالم راحت شد. میهمان ها کم بودند، خانواده هایی که خیلی یواشکی خودشان را به مسجد رساندند تا بی سر و صدا بسته های کمک معیشتی را بچینند، نه اینکه از کسی یا چیزی ترسیده باشند، نه، اما نقطه عطف همه آن ها گره خوردن روحشان به سکوت محض شبانه و لذت گمنامی بود، چیزی که بهشان قول دادم زیاد آن را با قدرت انتشار رسانه خدشه دار نکنم! عکس یواشکی وارد مسجد که شدیم خیلی آرام و وقتی همه درگیر صحبت های خصوصی آقای قاسم پور در رابطه با نحوه توزیع بودند طوری که کسی متوجه نشود چندتا عکس یواشکی از بسته ها گرفتم. تولید سی و چند هزار ماسک و گان، توزیع مواد ضدعفونی، تولید الکل و محلول و توزیع بین ساکنان محله و نیازمندان سایر محله ها، تهیه مستمر بسته های کمک معیشتی با رقمی بالاتر از توان و بودجه هیات امنا مسجد و توزیع بین مناطق محرومی از جمله ک برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |