داستان شناسنامه در ایرانایران از نخستین کشورهای آسیا بود که در آن ثبت موالید و صدور شناسنامه قانونی شد و دریافت آن از سویی حق افراد و از سویی وظیفه آنان شناخته شد. در یادداشتی در روزنامه اعتماد به قلم فریدون مجلسی آمده است: «در اروپا طی چند قرن گذشته ثبت موالید در شهرداریها یا در کلیسای جامع شهرها انجام میشد که در دعاوی ارث و نسب و ازدواج و مرگ شهروندان به آن ثبتها استناد میشد. بدیهی است این ثبتها قابل تداخل بود و مشکلات بسیار خصوصا درباره اثبات نسب و ارث پدید میآمد. در ایران وضع دشوارتر بود. ولادتها یا ثبت نمیشد و مسائل مربوط به آن هم با شهادت منسوبان قابل حل و فصل بود یا در خانوادههای مرفهتر واقعه ولادت را برای تیمن پشت قرآنی مینوشتند و در تاقچه میگذاشتند و در موارد ضروری به آن استناد میکردند. از این موضوع یاد خاطرهای بسیار قدیمی افتادم از یکی از منسوبین که عمری در ارتش سپری و 10 سال پایان عمر را درجه سرهنگی طی کرده بود و از آن پس هم «جناب سرهنگ» چنان به نام او چسبیده بود که جداییپذیر نبود. جناب سرهنگ نسبت به سن خود بسیار حساس بود. در این باره با خویشاوند دیگری که معتقد بود از او کوچکتر است، اختلاف نظر داشت تا این که روزی برای اثبات حقانیت خود قرآنی را آورده بود که پشت آن واقعه ولادت برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |