مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
دوشنبه، 31 شهریور 1399 ساعت 09:252020-09-21فرهنگي

خاطره ناگفته قاسمعلی فراست از جنگ


قاسمعلی فراست خاطره ناگفته ای را از دوران جنگ تحمیلی بازگو کرده است.

- قاسمعلی فراست خاطره ناگفته ای را از دوران جنگ تحمیلی بازگو کرده است.

به گزارش سایت قطره و به نقل ازایسنا، این نویسنده در روایت خاطره ای از نگارش کتاب نخل های بی سر و دوران جنگ نوشته است: امروز 40 سال از جنگ ایران و عراق می گذرد.

بعد از سال ها خاطره ای را که هیچ وقت جایی نگفتم این جا می نویسم.

این خاطره به قدری متاثرم کرد که نتوانسته ام جایی نقل یا ثبتش کنم.

برای نوشتن نخل های بی سر به خرمشهر رفته بودم و با بچه های آن جا در سنگر و غیرسنگر زندگی می کردم.

یک روز یکی از آنان خیلی پکر بود.

هرچه پرسیدم چی شده، نخواست یا نتوانست حرفی بزند.

سکوت کردم و به حال خود رهایش کردم.

بعد از ساعت ها که حالش بهتر شده بود رفتم دور و برش و چیزی نگفتم.

بعد از دقایقی به حرف آمد و گفت می دانم که بی قرار شنیدنی و دوست داری بدانی چی شده بود.

گفتم خب معلوم است.

شما صحنه های خوب و بد زیادی دیدی و می بینی اما هرگز آن جور از خود بی خود نشده بودی.

آهی کشید و گفت اگر تو هم همان صحنه ای را که من دیدم، دیده بودی همان جور بی قرار و دیوانه می شدی.

بعد بغض کرد و لب برچید و کم کم و بریده بریده گفت: یکی از دوست هایم بدجور ترکش خورده بود.


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

خاطره ناگفته قاسمعلی فراست از جنگ

خاطره ناگفته قاسمعلی فراست از جنگ