ماجرای 2 مرد که چند سال بعد شهادت بازگشتند!«قبرم 300 متر با خانه ام فاصله دارد؛ جایی که 3 سال خانواده و اطرافیان سنگ نوشته هایش را با اشک چشم می شستند و با خاطرات من زندگی می کردند. شهید چنگیز بابایی؛ - به گزارش سایت قطره و به نقل ازتابناک ایران در ادامه نوشت: چنگیز وقتی به اینجا میرسد با خنده از روزهایی میگوید که نام او به عنوان شهید ثبت شده بود و سه سال خانواده و اهالی روستا کنار مزاری که لباسهایش را در آن به خاک سپرده بودند عزاداری میکردند: «اینکه اسیر باشی ولی هیچ جا اسم و مشخصاتی از تو ثبت نشود خیلی سخت است. لحظهای که تیرخوردم و افتادم توی اروند همه فکر کردند شهید شدم. چند دقیقه بعد اسیرم کردند و بدون اینکه کسی از من خبر داشته باشه سه سال در اردوگاه 12 تکریت ماندم. » چنگیز ماجرا را این طور تعریف میکند: «سال 63 به عنوان بسیجی راهی جبهه شدم. در 4 عملیات بزرگ شرکت داشتم و در لشکر 25 کربلا مسئولیت فرماندهی تعدادی از رزمندهها را بر عهده داشتم. مدتی هم در گردان علی بن ابیطالب از تیپ 45 جواد الائمه بودم. در عملیات فاو با دشمن درگیر شدیم. آتش عراقیها سنگین بود. با قایق در امتداد اروند جلو میرفتیم که دستم تیر خورد و افتادم توی آب. کسانی که از دور با دوربین ما را نگاه میکردند فکر کرده بودند شهید شدهام. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |