تیرباران «طیب» به روایت یک شاهد عینیموقع اعدام هم طیب شاد و خندان بود. زن و بچه هایشان هم پشت نرده ایستاده بودند و اطرافشان پر بود از نیروهای امنیتی! همه سرهنگ ها بودند. یادم هست سرهنگ احترامی ناراحت بود و گریه می کرد! موقعی که سربازها چمباتمه زدند که شلیک کنند، - موقع اعدام هم طیب شاد و خندان بود. زن و بچه هایشان هم پشت نرده ایستاده بودند و اطرافشان پر بود از نیروهای امنیتی! همه سرهنگ ها بودند. یادم هست سرهنگ احترامی ناراحت بود و گریه می کرد! موقعی که سربازها چمباتمه زدند که شلیک کنند، طیب داشت می خندید! به گزارش سایت قطره و به نقل ازایسنا، ابوالقاسم بیدگلی در سال 1342 در زندان قصر مشغول خدمت بوده و طی آن امام خمینی را در روز اول بازداشت و نیز شهیدان طیب حاج رضایی و حاج اسماعیل رضایی را نیز پس از دستگیری تا گاهِ اعدام، از نزدیک دیده است. اکنون در سالروز شهادت طیب حاج رضایی بخشی از مصاحبه موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران با بیدگلی را منتشر می کنیم. بیدگلی روایت می کند: چند روز که از 15 خرداد گذشت، عباس ستاره ــ که با من دوست و همشهری بود ــ آمد و گفت: ابوالقاسم! خبر نداری چه کسی را آورده اند! پرسیدم: چه کسی؟ گفت: طیب! بعد هم به من سفارش کرد باز مثل حکایت امام، نروم مطلب را به کسی بگویم و برای خودم دردسر درست کنم! یک روز سروان داراب نیا آمد و به من گفت: امشب تو کشیک بده، ما چند نفر میهمان داریم برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |