شادی زورکی افسردگی می آوردروانشناسی مثبت پس از آن مد شد که مارتین سلیگمن در سال 1998، پس از آنکه رییس انجمن روانشناسی امریکا شد، شادی را به عنوان مضمون محوری خود انتخاب کرد. - سلیگمن گفت شادی از داشتن و جست وجوی هیجانات مثبت نشئت می گیرد، یعنی یک جور حس با هم بودن، شادی معنایی وجودی است. در سال 1920، روانشناس امریکایی جان ب. واتسون مقاله ای پژوهشی منتشر کرد که در زمره مشکوک ترین کارهای اخلاقی قرن بیستم به شمار می رود. واتسون همراه با روزالی رینر، دانشجوی 21ساله تحصیلات تکمیلی دانشگاه جانز هاپکینز در بالتیمور که محل تدریسش بود، می خواست نوعی ترس خاص را به یک بچه القا کند؛ ترسی که فارغ از این آزمایش، احساسی طبیعی بود. تا آن زمان، شرطی سازی رفتار منحصراً در قلمروی حیوانات انجام می شد، اما واتسون و رینر یک بچه نه ماهه به نام مستعار آلبرت را برای مطالعه شان انتخاب کردند، به مادرش یک دلار دادند و چندین حیوان کوچک زنده را مقابلش گذاشتند، از جمله یک موش که او در ابتدا با بازیگوشی به آن علاقه نشان داد. وقتی آلبرت مشغول بازی با موش بود، آزمایشگران با چکش به یک میله فولادی زدند. صدای بلندی ایجاد شد که بچه را ترساند و به گریه انداخت. پس از چند بار تکرار، کافی بود آزمایشگران موش را به آلبرت نشان بدهند تا او به گریه بیفتد. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |