یادداشتی بر رمان «تشریف»/ داستانی که قهرمانش از قصه جدا می شودداستان «تشریف» آنقدر واقعی و عمیق است که قهرمان از داستان جدا می شود و می شود ما! - به گزارش سایت قطره و به نقل ازخبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، علی داودی از اعضای موسسه فرهنگی شهرستان ادب یادداشتی را بر رمان تشریف نوشته علی اصغر عزتی پاک نوشت و آن را در اختیار خبرگزاری فارس قرار داده است. جستجویی بود در پی دغدغه ای شخصی و یافتن پاسخ برای سوال خود؛ انتظار، انتظار و انتظار! دنبال خود گشتن و به او رسیدن؛ در مسیری به نام انقلاب. در کنار همه در کنار ـ و شاید همراهِ ـ اجتماعی که روایت تک تک آنها همین جستجو بوده و داستان هریک را که دنبال کنی می بینی با آرزویی به این خط پیوسته است. ** و ما همه چشم به راه بودیم و راه افتادیم در یک روز زمستانی در برف در باران در تنهایی در کندن و جدا شدن و به راه زدن و به راه زدن؛ همان رسیدن است! رمان تشریف نوشته علی اصغر عزتی پاک روایت این رفتن و شاید رسیدن است. داستان از شب عروسی شهریار و مهری شروع می شود، با این جمله مبهم که کلید کل داستان است: وقتی آلبوم عکس های مراسم نامزدی را بستند، به خیال هیچ کدام نمی رسید که آلبوم بعدی زندگی شان را در همین ابتدای راه به توقف کامل خواهد رساند ماجرا این است که مهریِ نوعروس اعتراف می کند برای ساواک خبرچینی می کرده: چند مورد خبر درباره بچه ها رساندم. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |