مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
دوشنبه، 7 تیر 1400 ساعت 05:452021-06-28سياسي

شهیدی که به دست کومله ها ارباً اربا شد


دموکرات ها 4 بار به او امان نامه دادند اما صفرعلی همه شان را رد کرد، حتی وقتی به او گفتند از امام برائت بجو و فحاشی کن قبول نکرد و زجر بریدن زبان را به شوق روسپیدی به جان خرید.

- به گزارش سایت قطره و به نقل ازخبرگزاری فارس از اهواز، حلبی 16 کیلیویی روغن را از مغازه بابا آورد، همه خواب بودند، با دمپایی لنگه به لنگه و روسری ای که نفهمیدم چطور گره اش را محکم کردم دنبالش دویدم، آرام آرام پا به پایش تا ته حیاط رفتم، همه جا ساکت بود آنقدر که صدای نفس هایمان را هم می شنیدیم.

بدو آبجی باید قبل از اذان صبح کار را تمام کنیم! ، چشمانش از شدت هیجان میدرخشید با اخم سرم را برگرداندم: اگر زاغ سیاهت را چوب نمیزدم که نمیگذاشتی شریکت شوم، حالا برایم بدو آبجی راه انداخته! ؛ تمام صورتش لبخند شده بود، مگر میتوانستم قربان قد و بالای رشیدش نروم، با ته روسری عرق پیشانی اش را گرفتم: راه حسین بدون زینب مگر ادامه پیدا کرد؟ به کجا چنین شتابان صفرعلی خان! حلبی روغن را خالی کرد، گوشه دامنم را با دندان گرفتم که دست وپاگیر نباشد و برای جاسازی روغن، یک نفس تا اتاق دویدم، وقت زیادی نداشتیم، بدون سروصدا باید چربی حلبی را پاک میکردیم تا رادیو را در آن جاسازی کند؛ یک، دو، سه، فرکانس رادیو به وقت اهواز تنظیم شده بود آن هم برای یک اذان دمِ صبحِ جانانه! یک قابلمه گِل از باغچه آورد و با چشم


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

شهیدی که به دست کومله ها ارباً اربا شد

شهیدی که به دست کومله ها ارباً اربا شد