مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
سه شنبه، 19 مرداد 1400 ساعت 05:102021-08-10اقتصادي

از طِهران تا بُگعان


کسی در ماشین نبود و من درگیر بندهای تعلقی که دور پوتین پیچ و گره می خورد تا بین من و بگعان فاصله بیندازد! آخرین بند را کشیدم و پوتین را توی بغل صندلی عقب انداختم.

- خبرگزاری فارس؛ حنان سالمی: وقتی بالا نشسته باشی دست خودت نیست.

وضوح کم می شود و پایین را تار می بینی! اما ما تصمیممان را گرفته بودیم و باید پوست می ترکاندیم.

باید آنقدر فاصله ی بین خودمان تا آن دورترین لوکیشنی که توی نقشه بالا نمی آمد را قیچی می زدیم که با آن، یکی می شدیم؛ حتی اگر به قیمت دل کندن از خیابان های تهران تمام می شد و سوختن لب هایی که شوری شرجی کلافه شان می کرد.

گوشی را روی بیصدا گذاشته بودم و در خیابان ولیعصر دنبال خودم می گشتم، آن هم زیر درخت های چناری که می دانستم اگر اهلش باشم نشانیِ آدم هایی به وسعت تاریخ را می توانم از زیر زبانشان بیرون بکشم! روی بلوار نشستم و بی تفاوت به نگاه هایی که توی صورتم دنبال جواب می گشت انگشتانم را در موهایم مچاله کردم.

آن فیلم بهمم ریخته بود.

پیرمرد عرب روی سینه می کوبید و روضه می خواند.

لب هایش خشک بود از تشنگی، اما هنوز لبیک میگفت.

گوشی زنگ خورد، می خواستم بلند شوم و لباسم را بتکانم تا بروم، مثل همه ی آن هایی که به لایک و شاید هم کامنت، قطره ی اشک شدند برای خوزستان اما وقتی اسم شیخ مهدی سلیمانی بالا آمد دلم لرزید: جانم شیخ؟ ص


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

از طِهران تا بُگعان

از طِهران تا بُگعان