اسارتی به عمر یک مادر

سرفه های او خاطرات سال های طولانی رنج و محنت را در ذهن من به نمایش می گذاشت.

این بار سرفه هایش شدیدتر، دردناک تر و محزون تر از 9 سال پیش بود؛ اما در آن حضور وصف ناشدنی، - سرفه های او خاطرات سال های طولانی رنج و محنت را در ذهن من به نمایش می گذاشت.

این بار سرفه هایش شدیدتر، دردناک تر و محزون تر از 9 سال پیش بود؛ اما در آن حضور وصف ناشدنی، من هم با اندوهی که از چشم هایم می بارید نگاهش می کردم و او دیگر نمی توانست دردهای خود را پنهان کند.

به گزارش سایت قطره و به نقل ازایسنا، عبدالمجید رحمانیان از جمله آزادگانی است که فعالیت های خود را از جهاد سازندگی جهرم آغاز کرد و در ادامه با حضور در مناطق عملیاتی به درجه جانبازی رسید و به اسارت رژیم بعث عراق درآمد.

رحمانیان سال 1361 در عملیات بیت المقدس به اسارت درآمد.

سال های اسارت این آزاده در اردوگاه های موصل (1، 2، 3 و4) و اردوگاه 5 (صلاح الدین) و 17 تکریت و الانبار (کمپ 8 معروف به عنبر) سپری شد.

کتاب مادر به خاطرات خودنوشت عبدالحمید رحمانیان، از آزادگان جنگ تحمیلی می پردازد.

این آزاده در بخشی از این کتاب درباره به استقبال آمدن مادرش هنگام بازگشت به میهن روایت کرده است: سرانجام، پس از سال ها اسارت و دوری از وطن، در آخرین کاروان اسرای ثبت نام شده و همراه با تعدادی از مفقودین به وطن بازگشتم، در حالی که مادر در سحرگاه پنج شنب�